دیروز داشتم فکر می کردم که اگه همین روند پیش بره، قطعا دیوونه می شم و پـــــاک عقلمو از دست می دم...!!!! روز و شب کارم شده فکر و خیال!! چه اتفاقی داره می افته؟ زمان داره منو به کجا می بره...؟! من خودمم نمی دونم...! آره...! من سه سال توی خواب شیـــریـــن بودم... و با آدم های شیـــــریــــن تر ... ، که بهشون بدجوری وابسته بودم و همینه که اعصاب منو داره با یخ شکن میشکنه ....!!! ولی من از خواب شیرین، ناگه پریدم!!! پ.ن : خاطرات گذشته، منو می کشه آرومـــــ ... پ.ن2 : روزای روشـــن ، خداحافظـــ ...
نظرات شما عزیزان:
ماازهم جدانميشيم مگه نه؟؟؟
اصن نگران نباش مال بد بيخ ريش صاحبش
پاسخ:
ما از هم جدا نمی شیم ...
آره.
برچسبها:
ريحووونه
ساعت11:39---11 تير 1393